اعتراف 1:
خب پدرم یه اینترنت هدیه برام فرستاد همینجوری 7 گیگ بود یه ماهه !
گفت میخوابم منو دوساعت دیگه بلند کن !
و من تو این دوساعت 7 گیگ رو تموم کردم !
:((
پدرم : 0_o
خواهرم : :/
من : :)))))))
پ.ن : بابام سر افطار جلوی خیل عظیمی از اقوام گفت اره دخترمو میخوایم بفرستیم عصر جدید و قضیه رو گفت :/
ای خدااااااااااا پدررررررررررر :(
یعنی فقط نگاه داییم :)))
اعتراف 2 :
وقتی خواهرم داشت جلوی یه بنده خدایی که کلا دلش میخواد از من و خانواده ی من یه اتویی بگیره از میر بد میگفت و !
ازش شدیدا دفاع کردم !
برام مهم نیست چی فکر کنه و اینا !
حرفای خواهرم اوکی بود ولی نباید جلوی اون اینارو راجع به بدبخت میگفت تازه کلا جلوی هیجکی نباید میگفت !!!!!
قطعا هم غیبت بود و هم . !!!!
اوف نگاه مزخرفش !!!!! کلا دوست داره فکر کنه من عاشق همه میشم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بدم میاد از این رفتاراش ! دوست داشتم بهش بگم دوست ندارم مثل تو شم !
دلم نمیخواد هر ننه قمری میاد بگم روش کراش دارم !
ولی فک کنم دیشب بعد اون دفاع جانانه من فکر کرد من از این بنده خدا خوشم میادددد !
اه اه اه !
مرسی خواهر قشنگم واقعا ! مرسی :/
اعتراف 3 :
دوباره دارم معتاد میشم :)
بهم گفت : گفتی بعد کنکور میای با قدرت !
گفتم : سه چهارو روزه اومدم ! برای یه کاری میرم !
گفت : اومدی و موندگار شدی !
گفتم : نه چرا موندگاااااار :(
غش کرد از خنده ! هنوزم همونجوری بود :)))) اخی :))))
باورم نمیشد بعد این همه مدت :)) اخی :))
***
گفت میخوای تک تک حرفاتو بهت بگم ؟! :)))) ( باید میگفتم بهش بامرام )
گفت حسم بهم گفت تویی :))) ( باید میگفتم بهش با مرام )
گفت من خوشگلا رو یادم نمیره :))
گفتم من که خوشگل نیستم :)
که گفت : من هر کی رو یه ذره دوست داشته باشم خوشگله :)
بعضیا با مرامـــن :)))) مثل تو :))))
اعتراف چندم ؟ :
حس میکنم خیلی بی مرام و نامرد و همه چیم :(
کلا خیلی خیلی :))))))))))))))
استاتوس : دوراهی :/
پ.ن که چی :
به تابلوی اسمش روی دیوار اتاقم نگاه که میکنم سریع سرمو برمیگردنم :)
ازت میترسم :)
حس میکنم ممکنه دیگه نخواد ستار باشه :)
از اولم از این صفتش خوشم نمیومد که چی هر چی میشه میپوشونه :(
ادم پررو میشه :(
چقدر ترسناکی این روزا :)))))))
اول تو ترسناکی بعد خودم :)
خودم شاید اول باشم یعد تو :)
از خودم خیلی میترسم :/
*********
درباره این سایت